طعم نقد

تحلیل سینما و ادبیات

طعم نقد

تحلیل سینما و ادبیات

محسن بدرقه

چهارم شخص مجهول!

کپی برداری بدون من ممنوع!

طبقه بندی موضوعی

سه میمون نوری بیگله جیلان

شنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۰۸ ق.ظ

فیلم «سه میمون» فیلم خوبی نیست. مهم‌ترین عنصر روایت در آثار هنری مدرن به ‌ویژه سینما و ادبیات پرداخت شخصیت است. اگر از عهده‌ی این مهم نویسنده و سازنده اثر به ‌خوبی برآیند آن اثر تأمل پذیر است. به ‌عبارت‌دیگر شخصیت ماجرا و اثر را می‌آفریند. در فیلم سه میمون شخصیت‌ها تخت و سطحی هستند. هیچ گذشته‌ای از آن‌ها نمی‌بینیم و به انگیزه‌ها و واکنش آن‌ها پی نمی‌بریم. آن‌ها را حتی نمی‌توانیم درک کنیم که دلیل رفتارشان در مواجهه با حوادث پیش رویشان چیست. مانند شخصیت «سروت»؛ همان شخصی که تصادف می‌کند و در فعالیت‌های سیاسی ترکیه فعال است. این سروت را نمی‌شناسیم و دلیل رفتارهای غیرانسانی‌اش را نمی‌دانیم. یا زن ایوب که بسیار شکننده است و بسیار سریع با سروت وارد رابطه نامشروع می‌شود. در «خواب زمستانی»؛ اثر همین کارگردان ما به‌ خوبی تمام رفتارهای شخصیت‌های فیلم را به‌خوبی درک می‌کنیم، حتی انگیزه آن کودک برای شکستن شیشه ماشین آیدین را می‌فهمیم و درک می‌کنیم.
ضعف دیگر شخصیت‌پردازی هم‌ذات‌پنداری است. شخصیت‌های این اثر به نقطه‌ای نمی‌رسند که مخاطب با آن هم‌سو و هم‌ذات‌پنداری نمی‌کند. شخصیت باید آن‌قدر پرداخت قوی و منسجمی داشته باشد که مخاطب همراه او عمل کند و پشیمان یا پیروز و سربلند بشود. سروت شر مطلق است بدون توضیح و هم‌سویی مخاطب. ایوب به چه دلیل می‌پذیرد که گناه دیگری را به گردن بگیرد! باید نویسنده ایوب را در شرایطی قرار می‌داد که برای مخاطب قبول کردن آن پیشنهاد پذیرفتنی باشد، اما ما می‌بینیم ایوب از خواب بیدار می‌شود و بعد قبول می‌کند. ما نکته دیگری از او نمی‌بینیم. شاید بگویند فضای پست‌مدرن است و دلیل هر چیزی نباید گفته شود؟ باید بگوییم که این روایت شاه‌پیرنگ است و شخصیت خوب و بد و سیاه ‌و سفید در آن وجود دارند و علت‌های دیگر که آن را از فضای پست‌مدرن به‌شدت دور می‌سازد. شخصیت‌ها دچار تناقض رفتاری هستند و با این‌که موقعیتشان یکسان است، رفتار متناقضی انجام می‌دهند. ایوب در برخورد با خانواده‌اش ناگهان دست بزن پیدا می‌کند و رفتار هیستریک انجام می‌دهد و درجای دیگر با همین خانواده رفتاری نرم و روشن‌فکرمآبانه دارد.
کشمکش‌های فیلم سه میمون بیرونی و سطحی است. همیشه بدترین شخصیتی که خالق اثر هنری می‌تواند بیافریند شخصیت منفعل بدون دلیل است. شخصیتی که هیچ‌گاه از خودش حرکت و ابتکاری ندارد. اولین پیشنهادی که به او بدهند می‌پذیرد. همه می‌توانند به آن‌ها تحکم کنند و آن‌ها فقط مانند گوسفند پذیرای امر چوپان هستند. ایوب بسیار سریع پیشنهاد سروت را قبول می‌کند. همسر ایوب سریع تلفن سروت را می‌گیرد و با او ارتباط برقرار می‌کند. پسر ایوب با مادر بدکاره‌اش کنار می‌آید.
در فیلم ما با صحنه‌ای روبه‌رو هستیم که پسر ایوب اعتراف می‌کند که سروت را کشته است. سکوتی مابین افراد خانواده حاکم می‌شود. حرف نمی‌زنند. در صورتی‌که معمول است در این مواقع شروع می‌کنند به مقصر را پیدا کردن؛ اما در این صحنه و دربه وجود آمدن این موقعیت هرکدام به شکلی مقصر هستند. کارگردان احتمالاً می‌خواهد بگوید که مقصر را نمی‌توان تشخیص داد و نمی‌توان در دنیای کنونی انگشت اشاره را به سمت فردی گرفت و گفت: تو مقصر هستی. ایوب نمی‌تواند بگوید که من به خاطر شما به زندان رفتم. زنش نمی‌تواند بگوید که من به خاطر نبود همسرم خیانت کردم. پسر نمی‌تواند بگوید که به خاطر گناه مادرم انسان کشتم. همه مسئول رفتار خودشان هستند. کارگردان حرف عمیقی می‌خواهد بزند، اما مخاطب را به آن عمق نمی‌برد تا به او نشان بدهد و دنیای عمیقی خلق نمی‌کند تا خود مخاطب نیز عمیق بشود و همه در سطح می‌مانند.
در هر حال از نظر سینمایی و بصری کار خوبی از نوری بیلگه جیلان شاهد هستیم. فیلم سه میمون از جایی شروع می‌شود که ما با خواب‌آلودگی یک انسان روبرو هستیم. از نظر سینمایی این‌گونه تصویرسازی‌ها خوب است و اتمسفر خوبی را می‌آفریند در نمای بعدی ماشینی را می‌بینیم که در یک جاده‌ی جنگلی در حال تردد است. فیلم از این لحظات از نظر بصری کار خودش را خوب انجام می‌دهد و رو به ‌زوال رفتن شخصیت‌ها را به‌خوبی بیان می‌کند. هم‌چنین کارگردان در این فیلم از صحنه‌های سانتیمانتال و احساس‌برانگیز سریع می‌گذرد و حتی نشان هم نمی‌دهد مثل صحنه‌ی تصادف یا صحنه‌ای که زن ایوب به شوهرش خیانت می‌کند و پسرش از سوراخ قفل این واقعه را می‌بیند و ما فقط با چشم‌های گشوده از تعجب پسر مواجه هستیم.
فیلم سه میمون جیلان، شباهت بسیار زیادی به فیلم‌های ایرانی دارد که نمای روشنفکری و سیاه‌نمایی غربی را دارند. شخصیت‌ها در سطح هستند و رفتارهای سطحی انجام می‌دهند که از یک بی‌عقلی و بی‌تدبیری پیش ‌پا افتاده نشأت می‌گیرد. در بسیاری از فیلم‌های روشنفکری و انتلکت ایران می‌بینیم که حرف از دهان کارگردان بسیار بزرگ‌تر است و برای زدن آن هنوز آن‌قدر رشد نکرده است. مانند این است که کودکی در مورد فیزیک کوانتوم صحبت کند. کودکی که هنوز نمی‌تواند تا ده بشمارد و درکی از جهان ندارد. این گنده‌گویی‌ها مخاطب را زده، خسته، کسل و پراکنده می‌کند.

  • محسن بدرقه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی