طعم نقد

تحلیل سینما و ادبیات

طعم نقد

تحلیل سینما و ادبیات

محسن بدرقه

چهارم شخص مجهول!

کپی برداری بدون من ممنوع!

طبقه بندی موضوعی

زیست در فرم

پنجشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۵۵ ق.ظ

زیست فقط زندگی نیست بلکه اعم از زندگیست،اراده معطوف به انتخاب در تضاد.تضاد این و ان،این و انی که شاید خیر و شر هم نباشند.تصمیم لحظه در موقعیت تضاد و چند راهی.و بعد از اتخاذ تصمیم تجربه میشود و ته نشین تجربه زیست را به بار مینشاند.و البته تصمیم ناخویش خواسته،نه تصمیم خویش خواسته ای که نکبت ادا و شامورتی را به دوش کشیده باشد.لحظه ای که در دیالکتیک با موقعیت،تصمیمی اتخاذ میگردد که منجر به اتفاقی میگردد.و فرد در لحظه تصمیم هیچ درکی نسبت به اتفاق نداشته و نمیداند واپس این تصمیم چه سرنوشتی انتظارش را میکشد.و فرم از دل این زیست منجر به تجربه می آید.و اگر شخص در لحظه ی تصمیم چرتکه بیاندازد و اینده اندیش باشد،زیستش منجر به ادا و اطواری میگردد که نه تنها تجربه ای از دلش حاصل نمیگردد بلکه خرده انتلکتی میشود احساساتی که نه از احساس سرش میشود و نه از عقلانیت.زیست فقط احساس است و البته نه احساسات.احساس شخص در قبل و بعد اتخاذ تصمیم.حس پسین لحظه و واپس لحظه.و هنرمندی که بدون زیست خلقی داشته باشد یا هیجان است یا خلجان.هنرمندی که درک درستی از زیست و تجربه ندارد،قهرمانی را در موقعیتی انفعال قرار میدهد و و منفعلی را در موقعیتی اسطوره ای.درک درست از لحظه پلان مورد نظر را خلق میکند و اگر درک درست باشد لازم نیست متوسل لحظاتی هیستیریک شود تا حس را خلق کند،با یک پلان ایستا هم میتواند.و اینجاست که فرد بدون زیست وارد دنیای خلق میگردد و درک درستی از دیالکتیک شخصیت با موقعیت ندارد و چیزی که خروجی او میگردد،اثریست الکن و غیر قابل باور..

فردی که عاشق نشده است و هربار که عشق به سراغش آمده با چرتکه عقلانیت حسش را فروخرده و پس زده است،آیا میتواند عشق خلق کند و اینجاست که باید ذرک کنیم که عشق از دو فرد زاییده میگردد،عاشق رنجور و معشوق مهجور.البته که اگر فرد در تمام مسیر زندگی اش عاقلانه رفتار کرده باشد شاید زیست معنا یابد،اما منظور و نکته جاییست که فرد به جای برون ریزی احساس و عدم سانسور خویشتنش دست به خود سانسوری میزند تا آبرویی دست و پا کند.مصلحت اندیشان از درک زیست و درک فرم غافلند و ره به جایی نمیبرند.انسانی که میدرد و میغرد و نمیهراسد و حس خودش پراهمیت ترین عنصر در اتخاذ تصمیمش در لحظه ی تصمیم است میتواند صاحب تجربه ی زیستی منحصربه فرد خویشتنش گردد.و در پس این تجربه فرم خلق میگردد که منحصر به فرد هنرمند است و منحصر به فرد خلق اثر.

خام اندیشیست که فردی خویش خواسته بتواند زیست کند،تصمیم بگیرد که عاشق شود،تصمیم بگیرد کاری انجام بدهد که تجربه اش گردد.زیست و تجربه در خویش ناخواستنست.خود شخص ناخواسته در مسیر گردباد تصمیم قرار میگیرد ولی تصمیمش از حسش خویش خواسته است.اگر خویش خواسته در لحظه قراربگیرد،منجر به ادا و اطوار و شامورتی بازی میگردد و اثرش نافرم و الکن و مولتی افتضاح.

تصمیم شخص در دیالکتیک موقعیت زیست به بار می آورد که در ته نشین شدنش تجربه حاصل میگردد که معطوف به فرم است.

  • محسن بدرقه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی