طعم نقد

تحلیل سینما و ادبیات

طعم نقد

تحلیل سینما و ادبیات

محسن بدرقه

چهارم شخص مجهول!

کپی برداری بدون من ممنوع!

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

نقد روغن وجودت را میجود،
تا نگاه میکنی عنانت را گرفته و در قهقرایی لذت بخش میکشد...
قهقرایی در مطلق بودن،
گفته بودم منتقد شیر است.
منتقد مضحکه خودش هم نیست چه برسد...
آداب نقد جزو آداب و ادب ریاکارانه ی بورژوا نیست،آداب مصلح اندیشانه نیست،آداب نقد است.
در نقد ادب معنا ندارد و آشنایی معنا،
دوست او فقط هنر است و دشمنش غیر هنر،
دوست و نزدیک نداریم.
همه بد و گند هستند مگر خلافش ثابت شود...
اثر بد است مگر اینکه خلافش ثابت شود...
و این چند وقت احساس میکنم چقدر کم خلافش ثابت میشود.
نقد از خود آدم و زیستش شکل میگیرد،
نقد بازیچه دست شارلاتان واقعی و مجازی نیست.

  • محسن بدرقه

ابتدا جا دارد خسته نباشیدی جانانه نثارتان کنم،
واقعا درآوردن مجله ای حتی الکترونیک کاری بسیار دشوار و ستایش برانگیز است،شاید در ابتدای این مسیر هستید،شما و همکارانتان،ولی میدانم تا اینجا هم زحمات بسیاری را گردن نهادید.برایتان بهترین آرزوها را داشته و دارم،
اما:
چرا اینقدر مفلوک و لنگ در هوا،نقدهای پراکنده که هیچ نظریه ای را جانب داری نمیکند،آیا سینما دوست هستید؟خوب هنری ندارید،ما همه سینه چاک سینماییم.
برای ارتقای سطح مخاطب و بهتر فهمیدن این پدیده ی مدرن تلاش میکنید؟ آخر چگونه؟ چرا هیچ متد منسجمی یا نقشه ی واضحی از این سه شماره نمی یابم،آخرینتان هم معرکه ست،ربط بادیگارد و آینه های روبرو و فیلم برنده کن؟
خشم و هیاهو و سه میمون؟
بهتر نیست مقداری منسجم تر و با خط و ربطی نظری ادامه دهید؟
آخر شما به جه نظریه ی جدیدی در سینما رسیدید و میخواهید در ورای این نقدها به آن اشاره کنید؟هرکدام از نقدهای شما که مسیر نظریه ی خود را داراست،البته اگر نظریه ای باشد!!بهتر نیست به جای پرداختن گل من گلی منسجم تر و با رویکرد و مسیر ادامه دهید؟
اگر قرار است با سینمای کلاسیک یا همان نمای دور خودتان آشنا شویم،روی یک سینما یا سینماگر کار کنید تا بعد از خواندن ده شماره از مجله شما چیزی دستمان را بگیرد،و نمای نزدیک هم همینطور.جسارتا به فیلمهای زلم زیمبو ای که تو خالی و پوشالی هستند بپردازید بهتر نیست؟ همین فیلم مزخرف از مرگ بازگشته.سینمای ایران هم همینطور، اگر بتوان لفظ سینما را به آن اطلاق نمود.فیلمهای خوبی که در این سینما ساخته شده اند و مهجورند را با نقد و بررسی به مخاطبتان معرفی کنید.فیلم چیزهایی هست که نمیدانی یا عیار 14 نمونه های خوبی از این دسته هستند.و فیلمهای کارگردانانی که بی دلیل اسمشان رشد کرده و نیاز به تیزی نقد دارند تا کمی بادشان خالی شود...
در آخر:
خواهشمندم از این لذت دیدن فیلم و بیان آن برای مخاطب دست کشیده و به نقد بپردازید.امیدوارم عرایض بنده باعث رشد مجله حضرتعالی گردد.

برای موسوی
سردبیر مجله فیلم پن

 

  • محسن بدرقه

خیلی تلاش کردم تا سر صبح خشم خود را فروخورم و حرفی بی میان نیاورم.
اما مگر میگذارد این شیر درون وجودم؟
گفته بودم منتقد شیر است.
خوب کلاس درس را شروع میکنیم.
امروز:کلاس فیلمهای نه مذهبی؛بلکه ژانرهایی با اصول اخلاقی و مذهبی:
به جای زن روسپی که یکی از بن مایه های ژانر وسترن است؛زن صیغه ای قرار میدهیم و فقط میگوییم این زن صیغه ایست و سوبژکتیوش میکنیم.
حالا کسی حق ندارد از من سوال کند که چگونه شخصیت پردازی کنیم؟
آنهارا من دیگر نمیدانم.وسط فیلم میگوییم این زن صیغه ایست.
حالا کسی حق ندارد از من بپرسد که ادبیات هم میتواند با گفتن این مسئله کار خود را پیش ببرد و حالا چه نیازی به مدیوم والایی به نان سینماست.
آنهارا من نمیدانم.فقط ریو براوو هاوارد هاکس باید خالی از آن زن بدکاره گردد و جان وین بعد از گرفتن روزه و خواندن نماز شب قدرتی کسب کند برای جنگ با اغیار و آدمهای بد و خیلی بد!!
به جای شلیک گلوله و نمایش خشونت گنگستری،باید رحم و مروت را بگسترانیم.
چرا گلوله؟
چرا شلیک؟
چرا جنگ؟
آخر مگر محبت چه چیز کم دارد؟
نشان میدهیم مایکل بعد از سوءقصد پدرش؛یک جعبه گل و شیرینی میگیرد و به سوی بارزینی میرود و ماجرا را با تاتاگلیا و بقیه پدر خوانده ها حل میکند.آن شب هم که حمله کردند و قصد قتل پدرش را داشتند؛نباید وارد بشود و بگذارد اجل اتفاق بیفتد دیگر...
حالا کسی حق ندارد سوالی در این مورد از من پرسیده و وقت کلاس را بگیرد؟
به جای چکش زدن به دست متقلب فیلم کازینو،او را به اداره تعزیرات فیلم میدهیم تا حد شرعی برآن جاری گردد!
حالا کسی حق ندارد از من سوال کند که دین والا و عمیق ما باید دستمایه مدیومی به نام سینما گردد؟
خوب از این به بعد به جای رقص در فیلم های کمدی موزیکال؛سماع عرفانی انجام میدهیم.
اشعار مولانا با ضرب و دف خوانده میشود و مرلین مونرو هم سماعی عرفانی انجام میدهد و البته باید وضو هم داشته باشد!!
حالا کسی حق ندارد از من بپرسد که آقایان بلوند را ترجیح میدهند را باید کجای دلتان بگذارید؟
(
یواشکی ببینید؛عالیست)
ضمنا به جای صحنه حاج خانم نیکول کیدمن در فیلم چشمان کاملا بسته؛یک خواهر میگذاریم با حجاب کامل و به برادران فیلم درآن مناسک بسیار خوش انگیز میگوییم:چشمهایشان را درویش کنند.و به جای آن همه دود که مشخص نبود چیست؟اسفند بسوزانند.
حالا کسی حق ندارد از من سوال کند که کجا اسفند میفروشند؟
و به جای آن خانم در فیلم منشی همه کاره یک مرد قرار میدهیم.اصلا چه معنی میدهد زن سر کار برود و آن هم روزنامه نگار.مرد می آوریم و مشکلمان حل میشود.
خوب دیدید میشود ژانرها را مذهبی کرد؟
سینما اگر یه روز با طریقتمان یکی گردد،قطعا با شریعتمان همسو نخواهد شد.شما که چپ کرده اید و حوصله نماز شب خواندن ندارید و حال مناجات،بشینید و فیلمتان را تماشا کنید،چه کار دارید عبا قبا تن سینما کنید،اصالت سینما بر هنر و سرگرمی است و هنر را چه به...چه کار دارید برای متوجیه چپ کردن خود و علاقه شدیدتان به شیرینی پای آمریکایی توجیه میکنید و اینقدر خزعبلات به قامت سینما تفمال میکنید؟ طریقت را ابژکتیو کردید،اگر با شریعتتان به تناقض خورد با چه کارمیکنید؟شروع میکنید به ماله کشیدن یا آنقدر ...دارید که اعلام کنید حرفتان مزخرف است؟
سینما میتواند به تعالی و حتی تزکیه نفس انسان سودی رساند.و بحث های گسترده و سنگینی را میطلبد که فکر نمیکنم سوادتان قد دهد.زیرا نه سینما را میشناسید نه دین را.
خواهشا با این خزعبلات افکار عموم را مشوش نکنید.این دین امام حسین داده تا به اینحا رسیده،خواهش میکنم ذلیلش نکنید.این دین هیهات من الذلت سر داده است،خودتان را زیر سایه اش نکشید و آخور نزنید.بگذارید دینمداران بزرگ از دین محافظت کنند.شما پاپ کورن بخرید و به تماشای 50 کیلو آلبالو بروید.چون نه سینما می فهمید نه دیوید لینچ بزرگ را؛تلاشی برای فهم هم نکنید،زیرا دانش پاک در دلهای ناپاک جا نمیگیرد.

  • محسن بدرقه